"در دولت اول آقای روحانی، به کنایه به کشاورزان گفته شد " ما بر سر کشاورزان منت میگذاریم که گندم را 1100 تومان از آنها خریداری میکنیم درحالیکه خرید از بیرون برای ما ارزان تر تمام میشود"! متأسفانه چنین نگاهی وجود داشت." این بخشی از گفتههای دکتر جواد مختاری، پژوهشگر امنیت غذایی موسسه مطالعات و توسعه ماکا در گفتگو با کشاورزان پرس در خصوص موانع امنیت غذایی در کشور است.
با توجه به شرایط موجود و تورم بی سابقه در کشور شرایط دستیابی به مقوله امنیت غذایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهمترین رکن امنیت غذایی بحث دسترسی آسان و قیمت مناسب غذاست؛ ما به لحاظ روابط سیاسی، حجم تولید داخلی و موقعیت جغرافیایی در کشور دسترسی مناسبی به محصولات غذایی داریم لیکن دسترسی مردم به لحاظ قیمت کالاها، با مشکلات مواجه است.
با افزایش نرخ جهانی کالاهای اساسی حتی پیش از بحران جنگی روسیه و اوکراین، ما شاهد کاهش میزان مصرف کالاها در سطح کشور حتی در دهکهای بالا بودیم. آمارهای سال 1399 و 1400 گواه این مسأله است و نشان میدهد دهک بندی ها اصولی نیست چرا که دهکهای 9 و 10 جامعه هم جزء طبقه مرفه محسوب نمیشوند شاید حقوقهای بالاتری دریافت میکنند اما این درآمدها متناسب با هزینههای خانوار نیست و شاید تنها 2 درصد جامعه جزء طبقه مرفه و بی دغدغه جامعه باشند.
به غیر از این دو صدک که به لحاظ مالی هیچ وقت هیچ دغدغهای ندارند، مابقی تحت تأثیر گرانیها بودهاند و نکته جالب اینکه این تحت تأثیر بودن در حین تخصیص ارز 4200 تومانی هم بوده است. یعنی هم پیش از جنگ اوکراین و روسیه وجود داشته و بعد از آن هم درزمانی که حذف ارز 4200 تومانی اتفاق افتاد.
در جریان نقدینگی دورهای که بانکها دارند،با وجود صحبتهایی که میشود ، در این دولت هم شاهد ضریب فزاینده قیمتها هستیم؛ موضوعی که نشان دهنده کاهش نظارت بانک مرکزی یا ناتوانی مدیریت این بانک در این حوزه بوده و متأسفانه روند رو به صعودی دارد. با توجه به شرایط موجود و هزینههای جنبی مانند هزینه مسکن، درآمد خانوار برای تأمین مایحتاج ضروری به حداقل رسیده است.
جنگ روسیه و اوکراین قطعا به وضعیت پیش آمده دامن زد، اما چرا با توجه به هشدارهای سازمان خواروبار جهانی( فائو) در زمینه تهدید جدی امنیت غذایی کشورها، هیچ راهکار و آیندهگری از جانب ما صورت نگرفت؟
ما در سال 1399 هم شاهد افزایش قیمتی در دانههای ذرت بودیم که بر طبق آمار به دلیل خرید بالای چین رخ داده بود. در آن دوره که پیش از کرونا بود این تحلیل وجود داشت که به دلیل افزایش درآمد و سطح بالای رفاه چین، این کشور در حال تولید پروتئین باکیفیتتری نسبت به سایر کشورهاست و به دلیل جمعیت بالا تقاضای خود را بالاتر برده است. اما از طرفی قیمت گوشت خوک در همان برهه زمانی، کاهش پیدا میکند. عدهای این موضوع را به کرونا نسبت میدادند اما در همان اوایل کرونا، به دلیل نگرانی راجع به بیماری و عدم شناخت رفتار ویروس، در استفاده از کمبود پروتئینها خللی ایجاد شد و کشورها یا بنادر را به سمت ورود و یا صادرات بستند. اما بعد از یک مدت کوتاه، محدودیتها لغو شد اما باز هم شاهد نزول قیمتها نبودیم. در همان مقطع چین علت اصلی خرید بود و البته عربستان هم در همان بازده زمانی اقدام به خرید عمده کرد. که عدهای این افزایش قیمت را به خریدهای عمدهای که صورت میگرفت نسبت دادند لیکن این خریدها مدام شدت گرفت حتی به طور نمونه با افت قیمت گوشت خوک در چین در همان بازده زمانی، این کشور همچنان به خریدهای سنگین ادامه میدهد. این موضوع نشان میدهد که بعد از کرونا و بسته شدن مجاری صادرات و واردات، بحث امنیت غذایی حساسیت بیشتری پیدا کرد.
چه عاملی در کشور مزید بر بحران جنگی اروپا،اقتصاد کشاورزی را درگیر چالشهای اساسی کرده است ؟
در این مقطع زمانی ما با دو مسئله مواجه بودیم یکی اینکه ذخائر ارزی ما به شدت کم شده بود و به علت این کاهش ذخائر، خریدها به صورت روزانه انجام میشد. ما در بازار دچار خلاء نهادهها بودیم چه برسد به اینکه بخواهیم ذخائری انباشته کنیم. از طرفی به دلیل اختلاف قیمتی که به دلیل ارز 4200 تومانی به وجود امده بود، تقاضا به دلیل بالاتر رفتن سرانه مصرف و صادرات قاچاق این کالاها بالاتر رفته بود. در نتیجه به دلیل محدودیت منابع ارزی با کاهش ورودی مواجه شدیم و به خاطر ارز 4200 تومانی، تقاضا و مصرف افزایش پیدا کرد و این موضوع باعث کاهش سطح ذخائر استراتژیک شد . در دولت اول آقای روحانی، به کنایه به کشاورزان گفته شد " ما بر سر کشاورزان منت میگذاریم که گندم را 1100 تومان از آنها خریداری میکنیم درحالیکه خرید از بیرون برای ما ارزان تر تمام میشود"! متأسفانه چنین نگاهی وجود داشت. حال این نگاه چه میزان علمی است و چه اندازه با امنیت غذایی تناسب دارد و به ثبات تولید کالاهای اساسی مرتبط است، جای بحث دارد. مسلما کشاورزی یکی از ستونهای اقتصاد کشور است، موضوعی که نیاز به بررسی بیشتری دارد.
چرا با وجود اینکه کشاورزی سهم زیادی در تولید ثروت دارد، کمتر مورد حمایت واقع میشود؟
بسیاری از صنایع در تولید ثروت نقش دارند لیکن کشاورزی علاوه بر تولید ثروت در توزیع ثروت هم نقش دارد و به این دلیل که از حلقههای ابتدایی تولید بوده و به عوامل خارجی وابستگی ندارد، ثبات تولیدی خاصی دارد. چون تقاضای ثابتی دارد باعث اقتصاد پویا و گستردهای میشود. اما این بستر به دو دلیل به جایگاه خود نرسیده است. اول اینکه سیاستمداران، مسئولان و مردم نگاه درستی به این مقوله ندارند به طور نمونه اگر گلخانهای با استفاده از تکنولوژی عجیب و غریبی 400 تن در هکتار تولید داشته باشد بیشتر مورد توجه قرار میگیرد اما به عشایری که چند هزار دام را در یک مرتع به روش سنتی پرورش میدهد و سهم بزرگی در تولید گوشت کشور دارد کمتر بها داده میشود؛ با همین نگاه عموما به کشاورزی بهای زیادی نمیدهند و در عوض از صنعت استقبال میکنند. ازطرفی به دلیل فضای بومی، دانش آنچنان سهمی در کشاورزی ندارد و سطح پایین سواد کشاورزان و خرد بودن اراضی و حضور کشاورزان در مناطق دورافتاده باعث شده تا امکان تقاضا از حاکمیت پایین بیاید و اساتید دانشگاه هم مطالبه گری چندانی ندارند و فضای دانشگاهها کاملا فارغ از مباحث عملی و بیشتر بر تئوری استوار است. این مسائل موجود دست به دست داده است تا به جایگاه مورد نظر دست نیابیم.
گفتگو: اعظم صفایی